در مقدمه کتاب المباحثات: ابن سینا می گوید: پدرم از دنیا رفت و احوالات من دگرگون شد، در دستگاه پادشاهی به برخی کارها پرداختم، ناچار شدم که از بخارا بيرون شوم و به گرگانج بروم... و ازآنجا به نسا رفتم و از آنجا به باورد، و از آنجا به سمنقان و پس آنگاه به جاجرم ... و ازآنجا به دهستان ... و دوباره به جاجرم بازگشتم و ابوعبید جوزجانی (شاگرد معروف و همراهش) به من پیوست.
خاندانی از سرداران نظامی و حکّام در شمال هند، در دورة آخرین سلاطین غزنوی در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم که مطابق شعری از مسعود سعد سلمان از جاجرم بوده است
برای اطلاعات بیشتر به مقاله دانشنامه جهان اسلام مراجعه نماپید: کلیک کنید
همچنین دانشنامه ایرانیکا: کلیک کنید
شعر مسعود سعد سلمان درباره وی کلیک کنید
گويي سليمان بر سپه عرضه نمود انگشتري
رومي رخان ماه وش، زاييده از خاك حبش
چون نو مسلمانان خوش، بيرون شده از كافري
گلزار بين گلزار بين، در آب نقش يار بين
وآن نرگس خمار بين وآن غنچه هاي احمري
گلبرگ ها بر هم دگر افتاده بين چون سيم و زر
آويزها و حلقه ها بي دستگاه زرگري
در جان بلبل گل نگر وز گل به عقل كل نگر
وز رنگ در بي رنگ پر تا بو كه آنجا ره بري
گل عقل غارت مي كند، نسرين اشارت مي كند
كاينك پس پرده است آن كو مي كند صورت گري
اي صلح داده جنگ را وي آب داده سنگ را
چون اين گل بدرنگ را در رنگ ها مي آوري
گر شاخه ها دارد تري ور سرو دارد سروري
ور گل كند صد دلبري جانا تو چيز ديگري
چه جاي باغ و راغ و گل، چه جاي نقل و جام و مل
چه جاي روح و عقل كل، كز جان جان هم خوش تري
(مولانا)
این متن گزیده آزادی از مرجع [۱] است که تاریخچه تقسیمات کشوری جاجرم را بعد از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵)بررسی میکند:
ادامه مطلب
معمولاً در هر نوشته یا یا مطلبی که راجع به جاجرم منتشر میشود بخشی مربوط به مردمشناسی آنجاست و بالطبع همگی مطلبی را نقل قول میکنند که بله مردم آنجا شامل چند طایفه اصلی هستند عربها، گرایلیها، ازبکها و غیره.
گذشته از اینکه برایم هنوز مشخص نیست که چه فردی و با چه اطلاعاتی چنین پژوهشی را انجام داده است نکتهای که هدف اصلی این نوشتار است در مورد طایفه ازبکها؟ست. با چند جاجرمی مسن در این مورد صحبت کردم و همگی در مورد این طایفه اظهار بیاطلاعی میکردند و همگی از افرادی با پسوند «بک» نظیر بک بزرگ، فلانی بک و غیره یاد میکردند. در فرهنگ لغت دهخدا کلمه بک، کلمهای ترکی و مخفف بیک و بیوک معرفی میشود. شاعران بزرگی نظیر مولانا نیز این کلمه را به معنی بزرگ و محتشم بهکار بردهاند نظیر:
چون مست ازل گشتی شمشیر ابد بستان هندوبک هستی را ترکانه تو یغما کن
یا
چون قدم با شاه و با بک میزنی چون مگس را در هوا رگ میزنی
یا
بوالبشر کو علم الاسما بک است صد هزاران علمش اندر هر رگ است
با این توضیح میتوان نتیجه گرفت که شاید پژوهشگر ناشناسمان به اشتباه، بکها را همان ازبکها قلمداد کرده و طایفهای تحت این عنوان معرفی کرده باشد. البته این اصطلاحی بوده که برای محتشمین آن ناحیه بهکار برده میشده است و لزوماً نه برای بزرگان ترک. مثلاً دیده میشود که به افرادی اتابک اطلاق شده که اساساً فارس بودهاند.
اگرچه امروزه دیگر کمتر اثری از طایفهها در جاجرم دیده میشود و همگی تحت یک هویت درآمدهاند شاید بتوان گفت بکها بازمانده محتشمین و بزرگان آن دیار باشند هرچند در نظر داشتن این معنی برای تعدادی از آنان در حال حاضر خنده دار باشد.
دوستان زیادی در این سالها به روشهای مختلف آمادگی خود را برای کمک به همشهریانشان اعلام کردهاند و میکنند. واضح است هر فرد بستگی به موقعیت و توانش روش خاص خود را خواهد داشت ولی جدای از روشهای خاص هر فرد که روی سخنم با آن نیست روشهایی بسیار ساده وجود دارد که همه علاقمندان به شهر و دیار و وطن خود در آن مشترک بوده و میتوانند با توسل به آنها کمکی هرچند کوچک به توسعه دیارشان داشته باشند.
یکی از این روشها، کمک به رونق اقتصادی منطقهتان از طریق هزینه کردن در آنجاست. بگذارید با چند مثال ساده منظورم را بهتر بیان کنم: فرض کنید شما ماهی یک بار به جاجرم میروید و ماهی یکبار نیز موهایتان را اصلاح میکنید، خوب چه بهتر اینکار را در جاجرم انجام دهید؛ اگر ماشینتان نیاز به سرویس دارد آنجا انجام دهید؛ اقساط بانکی خود را آنجا بپردازید؛ تا مقدوراست مایحتاج زندگی خود را ازآنجا تهیه کنید؛ حتی آدامس هم اگر میخواهید ازآنجا بخرید، خلاصه کلام طوری عمل کنید که تا حد ممکن پولهایتان را آنجا خرج کنید! حتی اگر در شهر محل زندگیتان با همان قیمت یا حتی کمتر! بتوانید تهیه کنید؛ با این کار ساده به اشتغال، تولید و دهها منفعت دیگر منطقه کمک کردهاید و به عبارتی در نهایت به خودمان خدمت کردهایم.
اخیرا مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست مصاحبهای گهربار انجام دادند که در روزنامه همشهری(چهارشنبه ۹ مرداد ۹۲) به چاپ رسید. ایشان فردی هستند که در دوران مسئولیتشان فاتحه حیات وحش خوانده شد و تصمیمات عجیب و غریب و غیرکارشناسی بسیار گرفته و اجرا شد. خلاصه کلام در این بود که قرار است کوشکی (یوزپلنگ نر در اسارت در سایت میاندشت جاجرم) و دلبر (یوزپلنگ ماده در اسارت در سایت توران سمنان) برای جفتگیری به پارک پردیسان تهران برده شوند و پس از تولد فرزندان همگی برای ادامه زندگی و پرورش به جاجرم یا سمنان برده شوند! بگذریم که ایشان این تصمیم را با تایید یک کارشناس خارجی همراه کرده ولی هرچه فکر میکنم نمیدانم چرا این همه پیچیدگی؟! چرا کوشکی را پیش دلبر یا دلبر را پیش کوشکی نمیبرند؟ شما اگر فهمیدید ما را نیز توجیه کنید لطفا
در یک نگاه کلی میتوان به نکات ذیل اشاره نمود:
· جمعیت کل: ۳۶۸۹۸ نفر، ۱۸۲۵۳ نفر مرد و ۱۸۶۴۵ نفر زن
· جمعیت بالای ۱۰ سال: ۳۰۱۰۲ نفر
· جمعیت بالای ۶ سال: ۳۲۵۶۰ نفر
· تعداد خانوار: ۱۰۵۱۰ خانوار
· تعداد واحد مسکونی: ۱۰۵۳۲واحد( ۳درصد آپارتمان)
· تعداد مهاجرین: ۴۵۷۱ نفر (از تمام استانهای کشور که در صدرشان ۵۵ درصد از خراسان شمالی، ۱۳ درصد از خراسان رضوی و ۹درصد تهران) بهعبارتی ۱۲ درصد جمعیت مهاجرند.
· ۶۶ درصد جمعیت زیر ۳۴ سال هستند
· ۶۳ درصد جمعیت درنقاط شهری زندگی میکنند
· یک درصد جمعیت دچار نوعی معلولیت هستند
· ۵درصد خانوارها دارای حداقل یک فرد معلول هستند
· ۲۷ درصدخانوارها دارای کامپیوتر شخصی، ۲۹درصد دارای خودرو و ۳۸ درصد دارای موتور سیکلت
· ۱۲ درصد خانوارها فاقد فرد باسواد هستند
· ۸۱ درصد جمعیت ۶ سال به بالا باسواد هستند
· ۱۲ درصد جمعیت ۶ سال به بالا دارای تحصیلات عالی
· ۲۷ درصد جمعیت ۶ سال به بالا در حال تحصیل
· ۱۴ درصد جمعیت ۶ سال به بالا از اینترنت استفاده کردهاند
· ۴ درصد جمعیت دانشجو هستند
· ۳۶ درصد جمعیت بالای ۱۰ سال شاغلاند (۲۵ درصد در بخش کشاورزی و ۲۲ درصد کارگر ساده)
· ۶۰درصد جمعیت بالای ۱۰ سال غیرفعال(خانهدار، محصل، بیکار و...) هستند
· ۱۱ درصد جمعیت فعال بالای ۱۰ سال بیکارند
. ۱۹درصد جمعیت بیکار دارای تحصیلات عالی هستند


